مردهای دوست داشتنی



باورم نمی شد مردها می توانند این قدر مهربان باشند .. نمی دانم شاید بخاطر این است که مدتی ست مدام جنبه های منفی یا بی خیالی و خودخواهی هایشان به چشمم آمده .. یک جور ناامیدی سرد .. اما امروز بار دیگر تمام شان به چشمم دوست داشتنی رسیدند و دلم خواست به روی همه شان لبخند بپاشم .
من بودم و برادرزاده ی هفت ماه ام که توی کالسکه جاخوش کرده بود .. موقع رد شدن از خیابان همه ی ماشین ها(بدون اغراق همه ی راننده ها ) از فاصله دور وقتی می دیدند قصد عبور دارم؛ می ایستادند .. توی پیاده روی تنگ مسیر  را برایم باز می کردند.. موقع بالا بردن کالسکه از پله ها به محض دیدنم بی آنکه کمکی خواسته باشم می دویدند و کمک می کردند(واقعا می دویدند) .. توی سالن سرد ، بخاطر بچه صندلی ِدور از باد مستقیم کولر را برایم خالی کردند .. راننده تاکسی بخاطر بچه بدون گرفتن مبلغی بیشتر دم در خانه پیاده ام کرد. تا حالا من تنهایی یک بچه را با خودم این ور و آن ور نبرده بودم و این حجم از توجه و کودک دوستی و مراعات مردانه را به چشم ندیده بودم .. امروز مردها به من نشان دادند که تنور خوبی و مهربانی شان هنوز گرم است .. نبض دارد .. می تپد !


+ این ماجرا مال دیروز بود .. دیشب نوشتم .. و امروز ثبت کردم!



  • تاتیا
این مردایی که میگی، لابد مامان به این خوبی و مهربونی ندیده بودن تابحال :)
هوم میشود از این زاویه هم دید ها .. باریکلا به این همه باریک بینی و نکته سنجی:))
بچه ها فرشته های پاک روی زمینن
 در مقابل این همه پاکی نمی شه کلاه از سر برنداشت
واقعا همینطور است :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

یک مشت سکوت شکسته

حرف هایم ناتمام تر از تمام ساختمان های نیمه کاره ی شهر است

کفش هایت را درآور و آرام و بی صدا وارد شو ..
اینجا سکوت تنها با حرف دل شکسته می شود ، نه با صدای تق تق کفش ها !
.
.
.

instagram: tatiya277
دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan