الکی مثلا خیلی شاخم

 

این پیام از طرف آقای همکار در یک گروه تلگرامی ارسال شد :

 

((قابل توجه برادران متاهل گرامی))

 

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد!

‏عید می آید و اجناس، گران خواهد شد!

همسرت چند ورق لیست، به تو خواهد داد!

‏کل اعضای وجودت، نگران خواهدشد!

میزنی ساز مخالف، دو سه روزى، اما!

عاقبت هرچه که او گفت، همان خواهد شد!

‏پول را، با علف خرس، یکى میدانند!

فکر کردید که منطق، سرشان خواهد شد؟!

‏کل عیدى وحقوقت، به شبى خواهد رفت!

‏بر سر جیب بغل، فاتحه خوان باید شد!

 

 

بنده نیز بیکار ننشستم و فی البداهه در پاسخ شعرکی سرودن نمودم cheeky گفتم اینجا بنویسم تا شما هم فیضکی ببرید wink

 

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عید می آید و خانه بتکان خواهد شد !

این اتاق و آن اتاق , آشپزخانه و هال

همه اعضای وجودت نگران خواهد شد!

شوهرت بحر امورِ کاری ِ ساختگی

می شود جیم و به سوی ِ همدان خواهد شد!

شستن و روفتن و سابیدن

همه اش سهم ِ تو با قیمت جان خواهد شد!

لیک افسوس مخور ! وقت ِ خرید

همه ی دق ِ دلی ها فوران خواهد شد !

آن زمانست که آن مرد ِ چموش 

بر سر ِ جیب ِ بغل فاتحه خوان خواهد شد !

 

 * این شعر فقط برای شوخی و طنز گفته شده و ارزش دیگری ندارد !




 

  • تاتیا

ای بهترین هم نفس من




* هفته ای سه روز ؟ خسته میشی بنظرم

* چرا انقد باشگاه دوری نوشتی ؟ عوض یه ساعت سه ساعت از وقتت گرفته میشه

* در حال مکالمه با تلفن : آره تاتیا که از صبح تا ظهر نیست ، ظهرم که میره ایروبیک ، خیلی خسته میشه . 

* حالا مثلا برای چی میری اصلا ؟ تو که چاق نیستی ؟

* این همه رفتی بنظرم اصلا تغییری نکردی

* حالا این ترم که هیچی میخوای ترم بعد با من بیا روزی یه ساعت بریم قدم بزنیم ببین تاثیرش توی زیبایی اندامت چقدر بیشتره .


این ها حرف های جسته گریخته ی مامان بود که خیلی معمولی به نظر می رسید . اما برایم بولد شد وقتی که سرانجام گفت :

*میشه ترم بعد نری ؟ دلم برای پیاده روی های دو نفره مون تنگ شده آخه !




  • تاتیا

تلخینه

من برای آدم ِخوبی شدن تلاش می کنم اما برای دوست داشته شدن نه !

  • تاتیا

برایم بگو از قصه های مانده بر لبانت



عواقب برخی کارهای آدمی تنها به یک روز یا یک دوره ی کوتاه و مشخص ختم نمی شود .. مثلا یکی از عواقب سیگار کشیدن های بابا در آن سال ها این است که الان دارد یکی یکی دندان هایش را می کشد . امروز سیگاری در کار نیست ولی عواقبش همچنان هست و هست !


مثلا تو بیایی توی زندگی ام .. من بیایم توی زندگی ات و از عواقبش این باشد که نتوانی رهایم کنی .. که مجبور شوی برای همیشه مرا برای خودت نگه داری ..





  • تاتیا

هذیان نامه



توی خانه ی ما چاقوی میوه خوری فقط چاقوی میوه خوری نیست !! بلکه کارهای متعددی باهاش صورت میدهیم . آنقدر که می شود نامش را گذاشت چاقوی اچارفرانسه ای! برای نمونه باهاش بجز میوه سیب زمینی و پیاز هم پوست میکنیم .. گوشت خورد می کنیم .. پیچ سفت میکنیم .. پارچه و کاغذ و مقوا میبریم .. تخته تراش میدهیم .. مداد تیز می کنیم .. چیزی چسبیده باشد به دیوار با چاقوی میوه خوری می کنیم .. و خیلی کارهای دیگر .. ما استاد ِ خیلی کارهای دیگر کردن با یک وسیله ی نامرتبط هستیم و پدر آن وسیله را درمی آوریم اما ولش نمیکنیم و میگذاریم زیرِ درد کارهای دیگر کردن , بمیرد .

با آدم ها هم گاهی این شکلی برخورد می کنیم . استاد شکل دادن روابط مختلف و خیلی کارهای دیگر کردن  با آدم های نامرتبط هستیم ! همین !




  • تاتیا

خود درگیری



تمایل به اینکه همینجور بی دلیل دلت بخواهد برای شخصی حتی شده قدر ِ سر سوزنی متفاوت از سایر دوستان و نزدیکانش باشی ، تمایل ِخریست . 




  • تاتیا

خودت نباش




حالا دیگر مطمئنم که همین روزهاست از اداره های دولتی متنفر شوم .. چون آن جا جایی ست که مجبوری جور دیگری باشی . از همان اول ِ اولش  . ولی باخودت می گویی خب کاری ندارد ، چند ساعت در روز " خودت نبودن " که کندن بیستون نیست  .. اما نمی شود ! یعنی می شود ها اما شدنش برای کسی که همیشه خودش بوده عذابی ست هر روزه !



  • تاتیا

یلدا آمد و رفت ، تو نیامدی



همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

که بیست و نه سال است هستم و تو هنوز در دلم ننشستی





  • تاتیا

یک مشت سکوت شکسته

حرف هایم ناتمام تر از تمام ساختمان های نیمه کاره ی شهر است

کفش هایت را درآور و آرام و بی صدا وارد شو ..
اینجا سکوت تنها با حرف دل شکسته می شود ، نه با صدای تق تق کفش ها !
.
.
.

instagram: tatiya277
دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan