الان یعنی تنها دغدغه ی من این است؟خب مسلما نه


باید یک آرزویی بکنم.مثل همان که اللا در رمان ملت عشق کرده بود. باید از خدا بخواهم یا هر چه زودتر قلب مرا به روی عشق باز کند یا توان بی عشق زندگی کردن را در من قرار دهد.

  • تاتیا

12 اردیبهشت 97



در ادامه این پست و رسمی که بنا گذاشته ام باید بگویم:
نمایشگاه کتاب امسال بشدت بد بود. همه چیز در بی نظم ترین و بدترین حالت خود بود. البته قسمت خوب و خاطره انگیزَش اتفاقات خوبی بود که من و دوستم و دوستش رقم زدیم .


  • تاتیا

یک مشت سکوت شکسته

حرف هایم ناتمام تر از تمام ساختمان های نیمه کاره ی شهر است

کفش هایت را درآور و آرام و بی صدا وارد شو ..
اینجا سکوت تنها با حرف دل شکسته می شود ، نه با صدای تق تق کفش ها !
.
.
.

instagram: tatiya277
دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan