hey stop girl

دلم یک سیگار میخواهد
کنت باشد یا مالبرو
دانهیل باشد یا تیر خودمان...فرقی نمیکند !
میخواهم بگذارمش کنار زیر سیگاری و دود شدنش را تماشا کنم
.



+ من دچار یک جور خود درگیری مزمن شده ام...به گمانم همین روزهاست که طی یکی از همین درگیری ها ، خودم را به قتل برسانم!

  • تاتیا
هیچ کس بزرگ نیست
هیچ چیز عمیق نیست
هیچ کدام ما مهم نیستیم دیگر...
بزرگ ، قلب توست
عمیق ، چشم های توست
و مهم ، دست های تو ..
که هیچکدامشان را ندارم ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

یک مشت سکوت شکسته

حرف هایم ناتمام تر از تمام ساختمان های نیمه کاره ی شهر است

کفش هایت را درآور و آرام و بی صدا وارد شو ..
اینجا سکوت تنها با حرف دل شکسته می شود ، نه با صدای تق تق کفش ها !
.
.
.

instagram: tatiya277
دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan