۳ شهریور ۹۵

ناامیدی

نا امیدی جوجه ی کوچکی توی قلبم بود که حالا تبدیل به پرنده ی بزرگی شده..پرنده ای که بال هاش روی تمام قلبم سایه انداخته 😔

تاتیا

سکوت شکسته (۴)

پنجشنبه ۲۲ مهر ۹۵ , ۰۲:۱۰ آرشین

سلام

تاتیای عزیز...

میدانید که تولد دوستان را از چند روز جلوتر تبریک میگویم.

بیست و هفتم مهر ماه سالروز تولدتون مبارک. همیشه به شادی و سلامتی.

همیشه تو را دوست داشته ام..بسیار..

لطف دوستی چون تو فراموش نشدنی ست..سپاسگزارم

سه شنبه ۲۳ شهریور ۹۵ , ۱۶:۲۶ من

+ از زندگی لذت ببر

امید ، نا امیدی سیری چند

_ والا

کاش می شد شانه بالا بیندازم و بگویم : والا

جمعه ۱۹ شهریور ۹۵ , ۲۱:۵۰ آرزو

با بالهای بزرگ بیشتر میشه اوج گرفت نمی شه؟!فقط پرواز رو فراموش نکن...

نا امیدی بشود بال پرواز.. یعنی می شود؟

يكشنبه ۷ شهریور ۹۵ , ۱۰:۲۷ خسته ناآشنا!

شما بسیار شبیه به آمارانتا هستید. از نوشتهایتان اینچنین بر می آید؟ و شاید هم یک زمانی ربه کا! اما قطعا شبیه رمدیوس قشنگه و یا حتی پتراکوتس نیستی، پیلارترنرا که اصلا.

راستی شما با پیترو کرسپی چه کردید؟!

dl.nex1music.ir/1394/07/05/Mohsen%20Chavoshi%20-%20Hamkhaab%20%5B128%5D.mp3

و اگر فکر کردید بعد از چند سال اون همه شخصیت توی ذهنم مونده باشه سخت در اشتباهی:))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *