دلت شاد و دلت شاد و دلت شاد

 

 

چهارشنبه سوری امسال برایم خاطره انگیز شد.شانس این را پیدا کردم همراه با یک گروه خیریه، از خانه سالمندان و معلولین ذهنی بازدید کنم.

قبل از بازدید از کم توانان ذهنی و جسمی به ما گفتند که حق عکس گرفتن نداریم و مهم تر از آن حق اشک ریختن..من اشک ریختم؟هرگز..حتی قطره ای..حقیقت این بود که اتفاقا میان آن دخترها با آن زیبایی های مسحور کننده ای که برخی هایشان داشتند به من خوش گذشت .. میان پسرهای باحال آن جا من کلی آواز خواندم و خندیدم .

آنجا زندگی جریان داشت .. شور و شوق جریان داشت .. آن جا همین که صدای دف و تنبک بلند شد همه شان پریدند وسط و رقصیدند و رقصیدند و رقصیدند.. آن جا در آن لحظات تنها چیزی که جایی نداشت، غم بود و اشک ..

 

+ امیدوارم در سال جدید در کنار تمام کمبودات و مشکلاتی که بی شک وجود خواهند داشت تنها چیزی که در زندگی تان جایی نداشته باشد غم باشد و اشک .. امیدوارم در سال جدید برای همه تان زندگی به زیباترین شکل ممکن جریان داشته باشد ..

 

++ این هم بخشی از دف و تنبک و آواز خوانی مان در کنار همان پسرهای شاد :)

 

 

 

 

 

  • تاتیا
چه شورشیرینی
دستگاهت همیشه شیرین بنوازد با شور
بهارت آهنگین وسبز
آرزو..بهترین آرزوی من..
زندگیت شاد باشد و زیبا..درست مثل چشمانِ زیبای دخترکت:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

یک مشت سکوت شکسته

حرف هایم ناتمام تر از تمام ساختمان های نیمه کاره ی شهر است

کفش هایت را درآور و آرام و بی صدا وارد شو ..
اینجا سکوت تنها با حرف دل شکسته می شود ، نه با صدای تق تق کفش ها !
.
.
.

instagram: tatiya277
دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan