آدم حالش با چیزهای ساده ای خوب می شود .. مثل وقتی که تلگرامتان را باز میکنید و میببنید کسی که همش چند روز است می شناسدتان یک کانال موسیقی بی کلام به شما معرفی کرده و نوشته : "برو حالشو ببر"
یک استکان چای از بابونه های ایوان چیده بود، دمنوشی آرام بخش ساخت و برای خوره آرکادیو بوئندیا که با آن شکم چاقش و صدای خس خس سینه اش کنار درخت بلوط نشسته بود، اورسولا کنارش نشست با هم نوشیدند و گذر عمر را به چشم دیدند.
جزو آن دسته از چیزهای خوشحال کننده ای ست که تا وقتی ساده اند و ممکن، لذتشان را نمی بریم .. و وقتی ناممکن شدند با تمام سادگی، حسرتشان می ماند بیخ گلویمان ..