۲۰ دی ۹۴
* چرا انقد باشگاه دوری نوشتی ؟ عوض یه ساعت سه ساعت از وقتت گرفته میشه
* در حال مکالمه با تلفن : آره تاتیا که از صبح تا ظهر نیست ، ظهرم که میره ایروبیک ، خیلی خسته میشه .
* حالا مثلا برای چی میری اصلا ؟ تو که چاق نیستی ؟
* این همه رفتی بنظرم اصلا تغییری نکردی
* حالا این ترم که هیچی میخوای ترم بعد با من بیا روزی یه ساعت بریم قدم بزنیم ببین تاثیرش توی زیبایی اندامت چقدر بیشتره .
این ها حرف های جسته گریخته ی مامان بود که خیلی معمولی به نظر می رسید . اما برایم بولد شد وقتی که سرانجام گفت :
*میشه ترم بعد نری ؟ دلم برای پیاده روی های دو نفره مون تنگ شده آخه !